هعی بابا...
این جمله روبخون و اگه لبخندزدی این لبخند و به دیگری هم هدیه کن :
(بی سر و صدا وسایلتونو جمع کنید،باصف برید توحیاط، امروز معلم ندارید) “یادش بخیر”..
.
یادتونه؟
تو نیمکت ها باید سه نفری مینشستیم بعد موقع امتحان باید نفر وسطی میرفت زیر میز
.
یادتونه؟
نوک مداد قرمزای سوسمار که زبون میزدی خوشرنگ تر میشد .
.
یادتونه؟
موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم.
.
یادتونه؟
یه مدت از این مداد تراشای رومیزی مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی باکلاس بود.
.
یادتونه؟
پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود
و یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش میخواستیم خودکار رو پاک کنیم
همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره میکردیم یا سیاه و کثیف میشد.
یادتونه؟
گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون نقاشی میکشیدیم
بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن.
.
یادتونه؟
زنگ تفریح که تموم میشد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم .
.
یادتونه؟
تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم.
.
یادتونه؟
سرکلاس وقتی گچ تموم میشد خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه گچ بیاریم…
نظرات شما عزیزان:
نه ولی جدی جدی یادم میاد
اره نصفش كه برا من صادق بود
خخخخ
اون نصف ديگشم مثلا اين بود كه كيف ميذاشتيم وسط من نميذاشتم خخخ ي جوري را برا تقلب باز ميذاشتم با 3 4 نفر ديگه دوستام
پاسخ:وای ما تا نمیزاشتیم شروع نمیکردن امتحانو...چچ کیفی میداد تقلبا