قلب من چشم تو
درها به طنين هاي تو وا کردم
هر تکه را جايي افکندم
پر کردم هستي ز نگاه
بر لب مردابي
پاره ي لبخند تو بر روي لجن ديدم
رفتم به نماز
در بن خاري ، ياد تو پنهان بود
برچيدم ، پاشيدم به جهان
بر سيم درختان زدم آهنگ ز خود روييدن ، و به خود گستردن
و شياريدم شب يک دست نيايش
افشاندم دانه ي راز
و شکستم آويز فريب
و دويدم تا هيچ
و دويدم تاچهره ي مرگ
تا هسته ي هوش
و فتادم بر صخره ي درد
از شبنم ديدار تو تر شد انگشتم ، لرزيدم
وزشي مي رفت از دامنه اي ، گامي همره او رفتم
ته تاريکي ، تکه خورشيدي ديدم
خوردم ، و زخود رفتم ، و رها بودم
سهراب سپهري
نظرات شما عزیزان:
نمیدونم چرا امروز چت نبومده بودی
گفتم شاید حتما ی مشکلی برات پیش اومده
ایشالله بزودی حل شه
گفتم که من ی 4 5 روزی میخوام برم کیش
نمیتونم بیام البته شاید اگه اونجا نت بود اومدم از اونجا هم
امبدوارم خوب باشی
پاسخ:سلااام...مهممون داشتم...خوش بگذرههههه...ایشالا باشه....ممنون همچنیننن